شاه نامه
by امید
فرهاد می گوید خسته شده است …
می گویم چرا اینقدر زود ، هنوز که کلاغ های بی ستون نفرین نکرده اند …
می گوید قبلتر ها خسته شده ، حتی قبل تر از آن …
پ ن : به گمانم از جایی …
پ ن : …
فرهاد می گوید خسته شده است …
می گویم چرا اینقدر زود ، هنوز که کلاغ های بی ستون نفرین نکرده اند …
می گوید قبلتر ها خسته شده ، حتی قبل تر از آن …
پ ن : به گمانم از جایی …
پ ن : …
نا امید یا خسته ؟ …
خسته چرا !