احمق …
by امید
یعنی نصفه شب ، وسط خوابت تشنه بشی بعد پاشی با چشمای بسته بری آب بخوری که یک وقت از خوابت کم نشه ، بعد با چشمای بسته لیوان رو هم پر کنی ، بعد درست قبل از اینکه برسونیش به دهنت برگردونیش و سر تا پات خیس شه ، بعد خواب از سرت بپره و بلند بلند به این کار خودت بخندی ، بعدش هم بیای پای کامپیوتر و بنویسیش ، خب احمقی دیگه …
پ ن : هر هر هر ….
ای ول بابا چی بگم شما حقه مطلبو ادا کردید
بعدم درباره کامنتت
فکر کنم تو خواب پاشدی واسه اینکه خوابت نپره چشم بسته یه کامنتی گذاشتی بیشتر و بهتراز این برداشت نمیشه از کامنتت
لفظ حماقت جالب نیست. دیوونگی قشنگ تره
و البته جالب 🙂
آیا می خواهید بزرگترین حماقت عمرتان را بکنید؟
پس به وبلاگ من بیایید!!!!!!!!!!!