و بالاخره بعد از ۷ سال …
by امید
و بالاخره بعد از ۷ سال ، امشب دیگه تصمیم کبری رو گرفتم …
امشب اولین کامپیوتری که خریدم رو دارم میدم به یک استاد دانشگاه که سر کلاس برای دانشجو هاش تکه تکه کنه …
کامپیوتری که که قبل از خریدنش ، تصورم این بود که توی اون جعبه ، چند تا پوشه زرد رنگ هست که وسطشون کاغذه برای ذخیره اطلاعات …
کامپیوتری که وقتی خریدمش ، با رم ۲۵۶ و cpu p4 ، خیلییی بود … اونم با یک مانیور ۱۷ …
چه خاطراتی که باهاش نداشتم ، چه خرابکاری هایی که باهاش نکردم … روزی که اولین بار خودم ویندوز ریختم رو خوب یادمه … و حتی روزی که اولین برنامه basic رو اجرا کردم … اولین برنامه pascal ، و اولین برنامه c و …
روزی که اولین motion رو توی ۳d max 3 ساختم و روزی که چشمم به جمال nsf 2 روشن شد … یادش بخیر …
درسته که این چند وقته که این vaio اومده خیلی بهش نمی رسیدم ، ولی خدا میدونه که هنوز خیلی خیلی بهش علاقه دارم …
هر چی فکر می کنم می بینم نمی تونم بی خیالش بشم … دارم همه محتویات توش رو عوض می کنم ، به غیر از اون هارد ۴۰ و خود کیس عتیقه ام رو …
پ ن : اه … ندارد … ن د ا ر د …