تخم
by امید
امروز تخم گلهایم را به خدا دادم تا در بهشتش بکارد … کی میداند ؟ شاید به درد خورد …
شاید توانست پروانه ای را جذب کند … در تعجب همگان … هزاران فرشته حاظر خواهند شد …
و در چشمان من خواهند گریست … آخر پیش رویشان … خدا پروانه هایم را سلاخی کرده …
با بهترین آرزوها … برای تو شاید … نه … نه … من نمی خندم … من فقط لبخند می زنم …