قصه
by امید
بیاید برایتان از قصه های دست ساز خودم بگویم …
از شیرینی که رفت و فرهادی که بی خیال بیستون شد … که زیر لب گفت ارزش نداشت …
از ماهی بد قواره ای که پکی به سیگارش زد و پوزخندی به کلاغ قصه ای که خانه به دوش بود …
پ ن : …
بیاید برایتان از قصه های دست ساز خودم بگویم …
از شیرینی که رفت و فرهادی که بی خیال بیستون شد … که زیر لب گفت ارزش نداشت …
از ماهی بد قواره ای که پکی به سیگارش زد و پوزخندی به کلاغ قصه ای که خانه به دوش بود …
پ ن : …
درد داشت 😐
begoo…
dast saaz….
bedoone zehn…